
داستان کوتاه غمگین همه کسم مادرم
Sad-story-short-my-mother-all-my-life
چقدر تلخه که این فضایِ عذاب آور ، پرده نمایش خاطرات گذشته رو که خیلی عذاب آور تره رو برات به نمایش بزاره ..
به یاد آوردنشون ، فقط نمک پاشیدن رویِ زخمامه .. میسوزه ! قلبم میسوزه ! آتیش میگیره ..
چشمام رو میبندم تا یادم بیاد .. باید تحمل کنم .. باید یادم بیاد ؛ که چیکار کردم با عزیز ترین کسَم .. با همه کسَم !
بقیه این داستان غمگین را در ادامه مطلب ببینید